با جنگ کارهه (نبرد حران) بیشتر آشنا شوید!

جنگ کارهه ، یکی از معروف ترین و پر افتخار ترین نبرد های میان پارتیان و رومی ها بود. این جنگ در سال 53 قبل از میلاد میان اشکانیان و رومیان در منطقه ای به نام کارهه (جنوب ترکیه) در گرفت. در زبان فارسی جنگ کارهه با نام نبرد حران معروف است.

در سال 53 قبل از میلاد مسیح، قدرت امپراتوری روم میان سه نفر تقسیم بود. ژولیوس سزار، پامپی بزرگ و کراسوس قدرت روم را در دست داشتند. هر کدان از این فرماندهان، خواهان محبوبیت بیشتر در میان رومیان بودند و این محبوبیت به دست نمی آمد جز با جنگ و کشور گشایی. ژولیوس سزار شروع به کشور گشایی در مناطق گل ها (فرانسوی ها) کرد. پامپی جنگ و کشور گشایی اش را در اسپانیا آغاز کرد، و کراسوس منطقه ی سوریه ی امروزی را زیر سلطه ی خود داشت. کراسوس برای بیشتر شدن محبوبیت و قدرتش میان رومیان تصمیم به حمله ایران را می گیرد! در این زمان، اشکانیان بر ایران حکومت می کردند و امپراتوری پارتیان یکی از بزرگترین قدرت های منطقه به شمار می رفت. تسخیر سرزمین های پارتیان برای کراسوس قدرت سیاسی و نظامی بسیار زیادی به همراه داشت و همین امر موجب طمع کراسوس شد.

تاکتیک دفاعی سربازان رومی در مقابل کمانداران پارتی
تاکتیک دفاعی سربازان رومی در مقابل کمانداران پارتی

کراسوس به همراه 35هزار سرباز (در برخی کتاب ها تا حدود 50 هزار هم ذکر شده است) شامل حدودا، 20هزار لژیونر (پیاده نظام با سلاح نظامی سنگین)، 4هزار سواره نظام و 4هزار پیاده نظام با سلاح سبک به سمت ایران لشکرکشی می کند. او می دانست که پارتیان بسیار قدرت مند هستند و به همین دلیل با خود حدود 3 تا 4 برابر سربازان پارتی، سرباز رومی همراه کرده بود.

از طرف دیگر سپاه ایران با 9 هزار سوارکار کماندار و هزار سوارکار زره پوش (کاتافراکت) به رهبری سورنا، سردار بزرگ و بنام ایرانی راهی جنگ می شد. سورنا دستور داده بود تا هزار شتر ذخایر آب و تیر های کمانداران لشکرش را حمل کنند. همچنین سربازان پارتی به خوبی خو را استتار کرده بودند تا از چشم دشمن، مخفی بمانند و دشمنی که 3 تا 4 برابر سرباز بیشتر داشت را غافلگیر کنند!


سر انجام در منطقه ای به نام کارهه (Carrhae) در جنوب ترکیه ی امروزی، 2 سپاه به هم می رسند. کراسوس به لشکرش دستور می دهد تا آرایش دفاعی مربعی شکل به خود بگیرند. زیرا منطقه ای که در آن نبر انجام می شد وسیع بود و اکثر سربازان پارتی را سوارکاران تشکیل می داند. آرایش مربعی به لشکر امکان دفاع از هر طرف را می دهد. طولی نمی کشد که 9هزار سوارکار کماندار ایرانی ارتش روم را محاصره کرده و شروع به تیر اندازی از فاصله ی دور می کنند. در این زمان ارتش روم تنها نظاره گر کشته شدن سربازانش بوده و کاری از دستش بر نمی آید. در همین حین کراسوس سوارکارانش را راهی جنگ با سوارکاران کماندار پارتی می کند. کمانداران پارتی عقب نشینی می کنند و سوارکاران رومی را به دنبال خود  به جایی دور از ارتش اصلی روم می کشند. سپس سوارکاران زره پوش پارتی آنها را محاصره کرده و همه را می کشند. در این زمان 30هزار ارتش کراسوس که بخشی از سوارکارانش را از دست داده است به امید تمام شدن تیر های کمانداران پارتی زیر بارانی از تیر های کمانداران پارتی در قالب دفاعی خود مانده اند. اما تیر های پارتیان تمامی نداشت! سورنا از قبل، فکر تمام شدن تیر ها را کرده بود و به همین دلیل هزار شتر را با ذخایر آب و تیر کمان در پشت ارتش راهی کرده بود.

20 هزار سرباز رومی زیر بارانی از تیر های پارتیان کشته می شوند و بقیه ی ارتش روم، عقب نشینی میکنند. در این میان 10 هزار نفر از آن ها توسط ایرانیان اسیر شده و 5 هزار نفر دیگر به سوریه که زیر سلطه ی روم بود فرار می کنند. در این جنگ، پرچم لژیون های رومیان به دست پارتیان افتاد و این اولین باری بود که پرچم لژیون روم به دست دشمن می افتاد! این اتفاق شهرت اشکانیان را در جهان بسیار زیاد کرد و ضربه بزرگی به روم وارد ساخت. این پرچم، تا زمان صلح میان دو کشور در دربار اشکانیان بود.

همچنین سرنوشت کراسوس در پایان جنگ مشخص نشد. برخی نوشتند که کراسوس به دست سورنا در میدان جنگ کشته شد، در حالی که برخی دیگر نوشته اند کراسوس به دست فرماندهان خود و به دلیل بی لیاقتی کشته شد. در این جنگ 20 هزار سرباز رومی کشته و 10 هزار نفر اسیر شدند، در حالی که تلفات سپاه ایران به صد نفر هم نمی رسید!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.