کوروش کبیر ، یکتا پرست یا بت پرست؟
کوروش کبیر ( کوروش دوم )، اولین پادشاه و بنیان گذار امپراتوری هخامنشیان بود که از او به عنوان پادشاهی دادگر یاد می شود. اما چیزی که کوروش بزرگ را از بقیه ی پادشاهان پر قدرت دنیا جدا می کند، رفتار او با مردمان شهر ها و کشور های فتح شده اش بود. در بسیاری از اسناد مهم تاریخی آمده است که کوروش بزرگ ، مردمان کشورش را در انتخاب دین آزاد گذاشته بود تا هر کس بتواند، دین خود را متناسب با عقیده اش انتخاب کند! منشور حقوق بشر کوروش ، یکی از این اسناد تاریخی مهم است که پس از فتح بابل و به دست نویسندگان بابلی از زبان کوروش نوشته شده است! در این منشور به طور صریح آمده است که او پادشاهی دادگر بوده و به عقایدشان احترام می گذاشته است. اما در این منشور، بخش های وجود دارد که کوروش ، خدای خود را مردوک خوانده است! مردوک ، نام یک بت مشهور بود که بابلی ها او را خدای خود می پنداشتند و این باعث شد تا بسیاری از مردم، به یکتا پرست بودن کوروش شک برده و او را بت پرست بشناسند! در پایین ترجمه ی منشور حقوق بشر کوروش آورده شده است:
- ۱. آن هنگام که مردوک ، پادشاه آسمانها و زمین … دشمنانش را ویران میکند… «کوروش» (در متن بابلی: «کو – رَ – آش»)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بابل» (با – بی – لیم)، شاه «سومر» (شو- مـِ – ری) و «اَکـَّد» (اَک – کـَ – دی – ای)، …
- ۲. … همهٔ جهان.
- ۳. … مردِ ناشایستی به فرمانرواییِ کشورش رسیده بود.
- ۴. او آیینهای کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.
- ۵. معبدی بَدلی از نیایشگاه «اِسَـگیلَـه» (اِ- سَگ – ایلَـه) برای شهر «اور» (او – ریم) و دیگر شهرها ساخت.
- ۶. او پیشکشیهای ناپاک … آیینهایی که شایستهٔ آنان نبود … هر روز یاوهسرایی میکرد.
- ۷. او کارهای پیشکشیهای روزمره به خدایان را مانع شد. او با مقرراتِ نامناسب در زندگیِ مردم دخالت میکرد. اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستشِ «مردوک» (اَمَـر -اوتو) خدای بزرگ روی برگرداند.
- ۸. او مردم را به سختیِ معاش دچار کرد. هر روز به شیوهای ساکنانِ شهر را آزار میداد. او با کارهای خشنِ خود، مردم را نابود میکرد … همهٔ مردم را.
- ۹. از ناله و دادخواهیِ مردم، «انلیل» خشمگین شد و از آن سرزمین … دیگر ایزدان که با او زندگی میکردند نیز پرستشگاهها را ترک کردند.
- ۱۰. مردم از خدای بزرگ میخواستند تا به وضعِ همهٔ باشندگانِ روی زمین که زندگی و کاشانهشان رو به ویرانی میرفت، توجه کند. مردوک خدای بزرگ، اراده کرد تا ایزدان به «بابـِل» بازگردند.
- ۱۱. ساکنانِ سرزمینِ «سومر» و «اَکـَّد» مانندِ مردگان شده بودند. مردوخ به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.
- ۱۲. مَـردوخ به دنبالِ فرمانروایی دادگر در سراسرِ همهٔ کشورها به جستجو پرداخت. به جستجوی شاهی خوب که او را یاری دهد. آنگاه او نامِ «کوروش» پادشاهِ «اَنـْشان» (اَن – شـَ – اَن) را برخواند. از او به نامِ پادشاهِ جهان یاد کرد.
- ۱۳. او تمامِ سرزمینِ «گوتی» (کو-تی-ای) را به فرمانبرداری کوروش درآورد. همچنین همهٔ مردمانِ «ماد» (اوم – مان مَـن – دَه) را. کوروش با هر «سیاه سر» (انسان) دادگرانه رفتار کرد.
- ۱۴. کوروش با راستی و عدالت، کشور را اداره میکرد. مردوک، خدای بزرگ، با شادی از کردارِ نیک و پندارِ نیکِ این پشتیبانِ مردم، خرسند بود.
- ۱۵. او کوروش را برانگیخت تا راهِ بابـِل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین، دوشادوشِ او گام برمیداشت.
- ۱۶. لشکرِ پر شمارِ او که همچون آبِ رودخانهای، شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواعِ جنگافزارها در کنارِ او ره میسپردند.
- ۱۷. مردوک مقدّر کرد تا کوروش، بدون جنگ و خونریزی به شهر بابـِل وارد شود. او بابـِل را از هر بلایی ایمن داشت. او «نـَبونعید» (نـَ – بو – نـَ- اید) شاه را بهدستِ کوروش سپرد.
- ۱۸. مردمِ بابـِل، سراسر سرزمین سومر و اَکـَّد و همهٔ فرمانروایانِ محلی، فرمانِ کورش را پذیرفتند. از پادشاهیِ او شادمان شدند و با چهرههای درخشان، او را بوسیدند.
- ۱۹. مردم سَروَری را شادباش گفتند که به یاریِ او از چنگالِ مرگ و غم، رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همهٔ ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
- ۲۰. منم «کوروش»، شاهِ جهان، شاهِ بزرگ، شاهِ توانمند، شاهِ بابـِل، شاهِ سومر و اَکـَّد، شاهِ چهار گوشهٔ جهان.
- ۲۱. پسرِ «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاهِ بزرگ، شاهِ «اَنـْشان»، نوهٔ «کوروش» (یکم)، شاهِ بزرگ، شاهِ اَنـْشان، نبیرهٔ «چیشپیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاهِ بزرگ، شاهِ اَنـْشان.
- ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بودهاند و فرمانرواییاش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی میدارند و با خرسندیِ قلبی پادشاهیِ او را خواهانند. آنگاه که بدونِ جنگ و پیکار، واردِ بابـِلشدم.
- ۲۳. همهٔ مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاهِ پادشاهان بابـِل بر تختِ شهریاری نشستم. مردوک، دلهای پاکِ مردمِ بابـِل را متوجهِ من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
- ۲۴. ارتشِ بزرگِ من، به صلح و آرامی واردِ بابـِل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردمِ این شهر و این سرزمین وارد آید.
- ۲۵. در پی بهبودِ وضعِ داخلیِ بابـِل بودم … نبونعید، بر دوشِ مردمِ درماندهٔ بابـِل یوغی نهاده بود که در خورِ شأن آنان نبود.
- ۲۶. از بند رهایشان کردم و به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همهٔ مردم در پرستشِ خدای خود، آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالیِ شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردارِ نیکِ من، خشنود شد.
- ۲۷. او بر من، کوروش، که ستایشگرِ او هستم، بر پسرِ من «کمبوجیه» و همچنین بر همهٔ سپاهیانِ من،
- ۲۸. برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی، مقامِ بلندش را ستودیم. به فرمانِ مردوک، همهٔ شاهانی که بر اورنگِ پادشاهی نشستهاند.
- ۲۹. و همه پادشاهانِ سرزمینهای جهان، از «دریای بالا» (دریای مدیترانه) تا «دریای پایین» (خلیج فارس)، همهٔ مردمِ سرزمینهای دوردست، همهٔ پادشاهانِ «اموری» (اَ – مور – ری – ای)، همهٔ چادرنشینان،
- ۳۰. مرا خراج گذاردند و در بابـِل بر پاهای[۲۳] من بوسه زدند. از … تا «آشور» (اَش-شور) و «شوش» (شو-شَن)
- ۳۱. من شهرهای «آگادِه» (اَ-گـَ-دِه)، «اِشنونا» (اِش-نو-نَک)، «زَمبان» (زَ-اَم-بـَ-اَن)، «مِتورنو» (مـِ-تور-نو)، «دیر» (دِ-ایر)، سرزمینِ «گوتیان» و شهرهای کهنِ آنسوی «دجله» (ای-دیک-لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.
- ۳۲. فرمان دادم تمامِ نیایشگاههایی که بسته شده بود را بگشایند. همهٔ خدایانِ این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همهٔ مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانههای ویرانِ آنان را آباد کردم. همهٔ مردم را به همبستگی، فرا خواندم.
- ۳۳. همچنین پیکرهٔ خدایانِ سومر و اَکـَّد را که نـَبونعید بدونِ واهمه از خدای بزرگ به بابـِل آورده بود؛ به خشنودی مردوک به شادی و خرّمی.
- ۳۴. به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدّسِ نخستینشان بازگرداندم،
- ۳۵. هر روز در پیشگاهِ خدای بزرگ، برایم خواستارِ زندگانیِ بلند باشند. بشود که سخنانِ پربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مردوک بگویند: «به کوروششاه، پادشاهی که تو را گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند، ارزانیدار.»
- ۳۶. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابـِل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعهای آرام فراهم ساختم…
- ۳۷. … غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردکها و کبوتران…
- ۳۸. … باروی بزرگ شهر بابـِل بنام «ایمگور-اِنلیل» (ایم-گور-اِن-لیل) را استوار گردانیدم …
- ۳۹…. دیوار آجری خندق شهر را،
- ۴۰ … که هیچیک از شاهان پیشین (کار ساخت دیوار را) با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند…
- ۴۱. … به انجام رسانیدم.
- ۴۲. دروازههایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سِدر و روکشی از مفرغ…
- ۴۳. … کتیبهای از پادشاهی پیش از من بنام «آشور بانیپال» (آش – شور – با – نی – اَپ – لی)
- ۴۴. …
- ۴۵. … برای همیشه!
چرا کوروش بت پرست بود؟
برخی با خواندن کتیبه ی حقوق بشر کشف شده از کوروش در بابل، بر این باورند که او بت پرست بوده است. چرا که او بیش از 10 بار، مردوک را خدای خود خوانده و احترام بسیار زیادی برای او قائل بوده است! مردوک نام یک بت مشهور در بابل بوده است که بابلیان او را خدای خود می دانستند و عبادتش می کردند. پس اگر کوروش کبیر ، مردوک را خدای خود می خواند، باید بت پرست می بود!
این گروه همچنین می گویند که در بند 32 و 34 منشور کوروش ، به صراحت نوشته شده است که خدایان سومر و آکد را به جایگاه نخستشان بازگرداندم، پس این نیز دلیلی بر بت پرست بودن او می تواند باشد!
چرا کوروش یکتا پرست بود؟
همانطور که در منشور کوروش موجود است، کوروش به طور صریح مردوک را خدای خود خوانده است. از طرفی شکی در این نداریم که این استوانه ملقب به منشور حقوق بشر کوروش ، مربوط به او بوده است. پس برای آنکه بتوانیم این نظریه را رد کرده و به یکتا پرست بودن او رای دهیم ، نیاز به دلایل مستند و محکم و متعددی داریم!
یکی از دلایلی که در رابطه با نقض بت پرست بودن کوروش مطرح می شود، وجود آتش گاه های متعدد و بسیار زیاد در ایران می باشد که مرکز امپراتوری هخامنشیان بوده است! وجود این آتشگاه های متعدد دلیل محکمی بر زرتشتی بودن اکثریت هخامنشیان است. پس میتوان به این نتیجه رسید که خویشاوندان کوروش و بزرگان هخامنش زرتشتی بوده اند! اگر خویشاوندان کوروش و اجداد او دارای دین یکتا پرستی زرتشت بوده اند، چرا باید کوروش بت پرست می شده در حالی که در همان منشور کشف شده، از نیاکان خود به نیکی نام برده است؟
دلیل دوم که معتقدان به یکتا پرستی کوروش کبیر آورده اند، خود استوانه ی کوروش ( منشور کوروش ) است! استوانه ی کوروش به خط بابلی و توسط خود بابلی ها نوشته شده است، پس این امکان وجود دارد که بابلی ها با تصوری که خود از خدا داشته اند خدا را همان مردوک تفسیر کرده اند و در منشور نیز او را مردوک نامیده اند! نامیده شدن داریوش و کمبوجیه با عنوان فرعون در کتیبه های مصری یا استفاده از نام های مختلف برای اشاره به خدا در ادیان و باور های مختلف می تواند به راحتی این مسئله را توجیه کند! پس نوشته شدن نام مردوک در کتیبه ی کوروش به دست نویسندگان بابلی نمی تواند به طور قطع ثابت کند که او بت پرست بوده است!
سومین دلیل که یکتا پرستی کوروش را محتمل تر می کند، احترام او به ادیان و مذاهب مردم جهان است! کوروش پادشاهی دادگر بوده که مردمان کشورش را در انتخاب دین آزاد گذاشته بود! از طرفی کتیبه ی کشف شده در بابل نیز برای مردم بابل نوشته شده بود و این امکان وجود دارد که او با آوردن اسم مردوک در این کتیبه خواسته باشد تا با بابلی ها با زبان خودشان صحبت کند! برای درک بهتر این موضوع، تصور کنید فردی با وعده ی احترام به دین شما، پس از فتح کشورتان، در صحبت هایش با شما، خدای شما را خدایی غیر از خدای خودتان بخواند! پس این دلیل نیز می تواند نام برده شدن مردوک در کتیبه ی کوروش را توجیه کند.
یکی از دلایلی که مخالفان یکتاپرست بودن کوروش کبیر آورده اند، بند 32 و 34 منشور است که در آن گفته شده خدایان سومر و آکد را به جایگاه نخستشان برگرداندم. استدلال این گروه بر این است که کوروش این خدایان را می پرستیده و برای خوشنودی مردوک ، بت بزرگ بابلی ها این کار ها را انجام داده است! این درحالی است که در خط بعدی، بند 35 همین کتیبه نوشته شده است که خدایان را به جایگاهشان بازگرداندم تا برای من در پیشگاه خدای بزرگ زندگی طولانی بخواهند و سخنان نیک خواهانه برایم بیابند و پیش خدای خودم ، مردوک ، برای من (کوروش) و کمبوجیه پسرم جایگاهی در سرای سپند بخواهند! معتقدان به یکتاپرستی کوروش باور دارند که این بند نیز مربوط به احترام به عقاید کوروش است که در آن، خدایان بابلی ها را ارج نهاده و به جایگاهشان بازگردانده تا مردم بابل نیز در عوض پیش خدای خودش(کوروش) برای او و پسرش کمبوجیه دعای خیر کنند. همچنین در مورد نام برده شدن خدای کوروش با نام مردوک نیز توضیحاتی داده شد که در بند 35 نیز صدق می کند.
دلیل دیگری که میتوان برای رد نظریه ی بت پرست بودن کوروش آورد، نگاره های داریوش بزرگ ، شاه هخامنشی در معابد مصریان است! در این نگاره ها که مربوط به داریوش هخامنشی است و توسط مصریان کشیده شده است، داریوش در حال ادای احترام به خدایان تبس مصریان است. پس اگر با منطق معتقدان به بت پرستی کوروش آن را بررسی کنیم باید گفت که داریوش هخامنشی نیز بت پرست بوده است! در حالی که در کتیبه ی بیستون که به دست ایرانیان و به دستور داریوش بزرگ نوشته شده، داریوش خدای خود را اهورا مزدا خوانده و یکتاپرست بوده است!
پس می توان نتیجه گرفت احترام گذاشتن به خدایان مردمان جهان، جزء باور های شاهان هخامنشی بوده و اگر به عقاید آن ها و خدایان آن ها احترام می گذاشتند، دلیلی بر پرستیدن آن خدایان توسط خودشان نبوده است.
منابع:
بررسی و معرفی آثار معماری هخامنشيان در مصر
british museum official website
سلام
دلیل درستی بر یکتا پرستی کوروش نیاوردید و تقریبا میشه گفت همون کتیبه و منشور کورش از بقیه محکم تر است برای بت پرستی کوروش
نمیشه گفت چون آتشکده وجود داشته پس متن منشور رو ردکنیم شاید اتشکده مربوط به کوروش نبوده اما متن کتیبه مربوط به کوروش هست ضمنا زرتشتی ها اجساد مردگان رو میسوزاندند پس این مقبره کوروش چیست چرا اگر زرتشی بوده جسدش سوزانده نشده؟
جایی خوندم و بارها هم شنیدم که این مقبره به اصطلاح کوروش متعلق به اسکندر مقدونی هستش
اسناد محکم و شواهد و دلایل غیر قابل انکاری هم وجود داره